به گزارش شهرآرانیوز، جایی از صحبتهایش میگوید: در این فیلم نخواستم سیاهنمایی کنم، میخواستم آن احساس صادقانه و شفاف را که بین بیبیجان و بچههایش برقرار است نشان دهم؛ دردها و شادیها کنارهم! واقعیت هم همین بود، زیرا زمان اکران مستند بیبیجان، بسیاری از تماشاچیان تصور میکردند قرار است روایتی از رنجهای یک مادر سختیکشیده را ببینند، اما پس از اکران حس دوگانهای از غم و شادی داشتند، زیرا فیلم بیشتر لحظات دلنشین و شادیهای زندگی این خانواده را روایت کرده بود.
سیدحمید میرحسینی، کارگردان مستند «بیبیجان» که چندی پیش عنوان مستند برتر در فستیوال فیلم «مادر» را از آن خود کرد، فقط کارگردان این مستند نیست. او سالهای زیادی را به خاطر ساخت این مستند با اعضای خانواده بیبیجان زندگی کرده، با آنها خندیده، برایشان غصه خورده، یک جاهایی از شدت ناراحتی سکوت کرده و زمانهای زیادی با بچههای بیبیجان حرف زده و حتی با آنها بازی کرده است.
آشنایی او با بیبیجان کریمیزاده که ساکن سیرجان است، با انتشار یک خبر در ۱۰ سال پیش اتفاق افتاد. آن خبر درباره تلاشهای مادری نوشته شده بود که سرپرستی سه فرزند معلول ذهنی مبتلا به بیماری «پیکییو» را بر عهده دارد و در این راه با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند و همین خبر بود که او را به سفری متفاوت میبرد. سفری که او را به یک خانه نیمه کاره میرساند که یک زن و سهه فرزند معلولش را زیر سقف خود جای داده بود.
میرحسینی میگوید: بیبیجان به دلیل ازدواج فامیلی صاحب فرزندان معلول شده بود. اما پدر بچهها نتوانسته بود آنها را با این وضعیت بپذیرد و ترکشان کرده بود و بیبیجان بهتنهایی و به دشواری زندگیاش را اداره میکرد. تصمیم گرفتم به نحوی به آنها کمک کنم و بعد از پنج سال که تصمیم به ساختن یک مستند گرفتم، از بیبیجان خواستم اجازه بدهد درباره زندگیشان فیلم بسازم.
میرحسینی برمیگردد به روزهایی که تصمیم به ساخت این فیلم گرفته بود و میگوید: وقتی بحث ساخت فیلم پیش آمد، در ابتدا ارتباط برقرار کردن سخت بود، اما بچهها کم کم به من اعتماد کرده و برای ساخت مستند همکاری کردند. در این مدت ارتباط عاطفی عجیبی بین ما برقرار شد به گونهای که پس از تمام شدن فیلمبرداری که دو سال طول کشیده بود، بیبیجان با من تماس گرفت و گفت بچهها بیقراری میکنند، دلشان برای آن روزها که شما میآمدید تنگ شده است و مدام سراغتان را میگیرند.
آنگونه که کارگردان فیلم مستند بیبیجان میگوید، فیلمبرداری درست مصادف با اوج کرونا بود و باید ملاحظات بسیاری میکردند.
او تعریف میکند: شروع کار ما زمانی بود که ویروس کرونا همه جا را گرفته بود. برای همین کار خیلی سخت بود. از یک طرف نگران بچهها بودیم تا رفت و آمدهایمان مشکلی برای آنها به وجود نیاورد و از طرفی خودمان هم با مسئله کرونا روبهرو بودیم. اما در همان زمان دشوار بود که این مستند به سرانجام رسید.
نبود حمایت مالی از جمله مسائلی است که همیشه فیلمسازان مستقل با آن درگیر هستند. کارگردان فیلم بیبی جان هم با وجود آنکه توانسته بود اسپانسری برای این مستند جذب کند، اما جوابگوی هزینههای این مستند نبود و ادامه کار با کمک مالی خودش و عوامل مستند پیش رفته بود.
او میگوید:از سال ۱۳۷۵ است که فیلم میسازم، اما برای هر فیلم چند سال زمان میگذارم. در واقع با این وضعیت که هیچکس از فیلمسازان مستقل حمایت نمیکند، هر فیلمی که ساخته میشود معجزهای رخ میدهد.
میرحسینی در بخشی دیگر از صحبتهایش میگوید: وقتی فیلم در جشنواره مادر به عنوان فیلم برتر انتخاب شد عدهای به بیبیجان کمک کردند و من هم از همان ابتدا با خودم عهد کردم تا هر جایزهای از این فیلم دریافت کردم بخشی از آن را به بیبیجان بدهم.